loading...

یک شروع طوفانی

چند خط زندگی و یک لیوان چای سبز

بازدید : 148
يکشنبه 24 آبان 1399 زمان : 11:37

هندزفری جدید اونقدری خوبه که دیروز حتی صدای داد و بیداد رو هم نمیشنیدم
صدا رو دادم ته و قفلی زدم رو سه تا ترک
تنها دغدغه ام فکر کردن به کارها و اهدافمه بدون استرس و فکر منفی
.
.
دو روز با سیستم ور رفتم نتشو با گوشی شیر کردیم ، میکروفونش همچنان غیر فعاله و متاسفانه بلدش نیستیم
مشکل دانگل هم حل بشه کلشو منتقل میکنم اتاقم
اینطوری تمرکزم هم روی کارم بیشتره و کلا شب و روز وقتم براش ازاده
شاید لب تاپ بخرم شایدم نه
بستگی داره
اگه بابا راضی بشه به خریدن که هیچ
و إلا احتمالش زیاده که نصف من و نصف مامان بزاریم و بخریمش
.
.
اونقدر زور داره که وضع بورس اینقدر داغونه
کم کمش ده دوازده تومن توضررم
یادش بخیر فروردین با مامان برنامه میریختیم که تا همین وقتا پول ماشین جور میشه
چی فکر میکردیم چی شد...

کاسپلی از کاکاشی به درخواست نامی چان 😻
بازدید : 221
شنبه 23 آبان 1399 زمان : 5:36

میدونی وقتی حس میکنی داری ساعتها یا نه روزهای طولانی و هفته‌ها و ماه‌ها رو تو زندگیت درجا میزنی ، تمام آرزوت میشه یه تغییر یا تحول کوچیک که این آب راکد رو به حرکت واداره
من از این تغییر با کمال میل استقبال کردم
آره
این مدلشم سختیهای خودشو داره
اما به قولی سختی آدمو مرد بار میاره
امروز من یه بیدم که دارم به ساز این باد میرقصم
اما خوب یا بد ریشه‌هام تو خاک جون دارن
هر چقدر که شاخه‌هام خم بشن و بشکنن ، نباید فراموش کنم که هنوز ریشه‌های من زندن
.
فقط میخوام بگم آدما تا سختی رو تجربه نکنن نمیفهمن برای بقا ، غریزه شون تقاضای چیو داره
به وقت مصیبت ناخودآگاه از انسان میخواد خودشو به طریقی که هدف آفرینشش بوده ، از مهلکه نجات بده
فکر نکنم غیر از این باشه
.
به هر حال من این تغییر رو به فال نیک میگیرم
فردا روز اوله
و من بی صبرانه منتظرم تا ببینم قراره چطور شرایط رو به نفع خودم تغییر بدم.میدونم که برای موفقیت باید بزاری غریزه ذاتیت برای بقا به صدا دربیاد و در اصل اون بهت بگه برنامه چیه
پس خودآگاهت کنار زده میشه...دیگه احتیاجی به پلن B هم نداری
روتینت ساخته میشه
و یروز به خودت میای و میبینی دیگه اون آدم شکست خورده با کوهی از بار منفی نیستی و شدی یه اسطوره که اولین قدم‌هارو گذاشته تو مسیر جدیدی که هیچکس تا حالا طیش نکرده
به خودت ایمان داشته باش و ریسک سختی‌های احتمالی رو به جون بخر
تو چه یه شکست خورده باشی چه یه برنده ، باید تو بخشی از زندگیت سختی بکشی ، تلاش کنی ، ریسک کنی ، از دست بدی ، و بدست بیاری
اما فکر بکن کدوم دستاورد واقع گرایانه تو رو خوشحال میکنه؟
چیزی که عموم مردمو شاد میکنه؟ یا چیزی که منحصرا تو رو خوشحال میکنه؟
تفاوتها همیشه بد نیستن
گاهی شاید بهتر باشه متفاوت باشی شاید قشری از مردم این تفاوت رو درک نکنند ولی تو از درست بودن تصمیمت مطمئن باشی....
پس به راهت و رسیدن به اهدافت ادامه بده ، به خودت ایمان داشته باش و دست بردار از جلب رضایت
تو موظفی درست زندگی کنی ، ولی نه الزاما طبق عرفی که هیچ منطقی پشتش نباشه
در یک کلام جوری زندگی کن که بتونی بگی من به خودم اهمیت میدم
چون کسی که خودشو دوست نداره سخت میتونه به دیگران خالصانه عشق بورزه
طولانی نوشتم اما از حسی که دارم راضیم
تا درودی دیگر فعلا بدرود

معرفی کتاب سوپ جوجه برای روح بچه ها جک کانفیلد
بازدید : 220
شنبه 23 آبان 1399 زمان : 5:36

همین بس که میخوام یه زندگی جدید داشته باشم
مابقیش خاطرات تلخ گذشته اس که باید دردش کمتر بشه

اینجا یادت باشه که خودت خواستی زندگیتو بسازی ، ریسکشم میپذیری و براش از جون هم مایه میزاری

معرفی کتاب سوپ جوجه برای روح بچه ها جک کانفیلد
بازدید : 256
شنبه 23 آبان 1399 زمان : 5:36

هر کار میکنم نمیشه...هر چی میگم نمیشه
هیچ وقت نمیشه منو بفهمه...هیچ وقت نمیشه منو درک کنه
دیگه تا لحظه‌ی مرگم براش حرفی از گذشته‌ها نمی‌زنم

گذشته‌ها ارزشش زیاده اما نه وقتی که باخودخواهی ، حق طلبی کنی

شاید منی که دیروز به خودم حق میدادم امروز با مرور خاطرات بفهمم که تو هم حق داشتی و من تند رفتم
اما
وقتی یکی همیشه در برابر گذشته محق باشه ، هیچ وقت این خلق و خوش عوض نمیشه
بزار این زخم عمیق باز بمونه اما به بهانه‌ی درمان روش نمک نپاش
.
.
میم عزیز دلم شکسته از زندگی
تو به حق خودت بعضی وقتها حق زندگی رو ازم دزدیدی
فدای سرت اما این رسمش نبود
عوض تمام فداکاری‌هات از حقی که یک عمر طالبش بودم میگذرم
ولی حالا بزرگ شدم
حالا من زندگی خودمو دارم و انتخاب‌های خودمو
درست یا غلط
تصمیم گیری و تجربه کردن حق منه
نمیزارم این حق رو ازم بگیرید
تا بی نهایت احترامتون واجبه ولی نمی‌خوام بیشتر از این با غم و اندوه عمرمو سپری کنم

معرفی کتاب سوپ جوجه برای روح بچه ها جک کانفیلد
بازدید : 217
سه شنبه 19 آبان 1399 زمان : 14:37

بیست دقیقه اس از خواب پا شدم
یه دوش میگیرم و می‌رم سراغ برنامه‌هام
یه اپ ادیت pdf رو با هزار مصیبت پیدا کردم که با گوشیم بخونه منتها بازم یکم کار باهاش سخته
چند روز پیش رفتم قیمت گوشی بپرسم چون برا دانشگاه هم گوشی خودم جوابگو نیست
اووووووه قیمتها رو نمیشه جمع کرد
یه تبلت نوت 9 تومنه
گوشی سامسونگ نوتو نپرسیدم اما شیائومی‌نوت رو پرسیدم 7 تومن بود
نکته جالب هم این بود که میگفتن قلم نداره
روانپریشن به خدا
خب وقتی قلم نداره مریضن میگن نوت ؟!
اینم مثل بقیه باید انگشت کرد دیگه:D
به هر حال ماشاالله مصیبتها یکی دو تا نیست بابا گفته شاید یه لب تاپ و یه کیس بخرم اما گوشی نوچ
مامان هم گفت گوشیتو خودت بخر
خدایی حالا که قراره از جیب خودم خرج خودم کنم پس همون خرج و میدم برا کتابام خب
ولی تا چند ماه دیگه پولمو نمیکشم بیرون با این همه ضرر
انشالله سال بعد همین وقتا گوشیمم عوض میکنم لامصب عصای دسته نمیشه سرسری گرفت

معرفی کتابهایی در مورد پیامبر اکرم
بازدید : 282
سه شنبه 19 آبان 1399 زمان : 14:37

بازدید : 392
سه شنبه 19 آبان 1399 زمان : 14:37

از خودم عصبانیم
من غلط میکنم بخوام خودم رو سد راه خودم کنم
دیگه نمیزارم فکرای ترسناک تو سرم اجازه‌ی جولان دادن داشته باشن
اجازه نمیدم با فکر و جسم خودم به خودم خیانت بشه
ابدا و مطلقا
.

یه زن هیچ وقت نمیخواد به خودش ظلم کنه مگه اینکه ...
بازدید : 370
دوشنبه 18 آبان 1399 زمان : 12:37

بازم میترسم از شروع کردن
دارم فکر میکنم حالا که من دارم عمران میخونم و هر چند ترم یک بیشتر واحدا عمومیه ولی آیا وقت میکنم روی نظام جدید مسلط بشم؟
باز هم دارم فکر میکنم نکنه تصمیمم اشتباهه و بهتر باشه همون نظام قدیم رو بخونم؟
من همیشه قبل اقدام و در مرحله‌ی تصمیم گیری روحیه به شدت ریسک پذیر و شجاعی دارم اما در مرحله عمل از شکست میترسم
الان هم اینطوریه
میگم درسته نظام جدید درس‌های جدیدتر و راحت تری نسبت به قدیم داره ولی منابع جدید من هم ناقصه و بیشترش pdf ئه ، در حالیکه منابع قدیم من تکمیل تکمیله
یه نظریه هم هست که میگه مگه مغز خر خوردی نظام جدید احتمال قبولیش بالاتره
بالاخره باید اقدام کنم
فعلا هیچی جدی نیست
منتظرم تا ببینم نظم جدید زندگیم چطوریاست
پ ن : امروز رفتم سامانه دانشگاه
خسته نباشن یه تومن گرفتن بازم نمیزارن انتخاب واحد کنیم.احتمالا بازم پول میخوان

فروش ویلا لتینگان مزگاه چلک
بازدید : 328
دوشنبه 18 آبان 1399 زمان : 12:37

بازدید : 269
دوشنبه 18 آبان 1399 زمان : 12:37

نمیدونم چقدر درسته ولی حالا میبینم وقتی دانشگاه نمی‌رم
وقتی هیچ باری نشد که تو کنکورم رتبه برتر باشم
وقتی کاری ندارم
وقتی پولی ندارم
و وقتی که پدرم باید شهریه دانشگاه ازادم رو بده
وقتی که تو فضای مجازی هم فرصتی برای اشتغال ندارم
وقتی که هیچ احترامی‌بین ما نمونده
وقتی شخصیت و نجابت من رو زیر سوال میبرن
و وقتی که من ذره‌‌‌ای اعتماد به نفس برام نمونده
به این نتیجه میرسم که تو این دنیا به شکل مفتضحانه و با بدبختی داریم زندگی میکنم
هیچ وقت حس نکردم خوشبختم مگر تو یک یا دو برهه از زندگیم که براش سخت جنگیدم
و اینو باید یادم بمونه حداقل تو دنیایی که من زندگی میکنم اینجوریه که یا همه چیز رو با هم داشته باش و احترام ببین یا در غیر اینصورت برات تره هم خورد نمیشه

برشی از بهترین قسمت رمان کایلند

تعداد صفحات : 1

آرشیو
آمار سایت
  • کل مطالب : <-BlogPostsCount->
  • کل نظرات : <-BlogCommentsCount->
  • افراد آنلاین : <-OnlineVisitors->
  • تعداد اعضا : <-BlogUsersCount->
  • بازدید امروز : <-TodayVisits->
  • بازدید کننده امروز : <-TodayVisitors->
  • باردید دیروز : <-YesterdayVisits->
  • بازدید کننده دیروز : <-YesterdayVisitors->
  • گوگل امروز : <-TodayGoogleEntrance->
  • گوگل دیروز : <-YesterdayGoogleEntrance->
  • بازدید هفته : <-WeekVisits->
  • بازدید ماه : <-MonthVisits->
  • بازدید سال : <-YearVisits->
  • بازدید کلی : <-AllVisits->
  • کدهای اختصاصی