عمیقا دارم به این موضوع فکر میکنم که چی باعث شد این همه سال رو مفت از دست بدم
یعنی دلیلش فقط احساساتم و آسیبهای روحی گذشته بود؟
مگه به استعدادم شکی داشتم؟!
همیشه به خودم و بقیه ثابت شده بود که از هم سن و سالهام یه پله بالاترم
نمیدونم
واقعا نمیدونم و سرگردونم
چی شد که انتخابام این شکلی شد که به همچین وضعی برسم؟
اونقدر حالم بده که با فکر کردن به این چراها چشمام پر اشک میشه
دو روزه یه بغضی تو گلومه ، به عالم و آدم گیر میدم تا به بهانهای این خشم خالی بشه ، این بغض بشکنه
نمیدونم کی قراره این نوسان احساسات بالا پاییناش تموم بشه
حالم خیلی داغونه و تنها تسلّیم اینه که یجورایی فکر نکنم و فقط کار کنم
خدایا خودت ارومم کن اما نه آرامش ساختگی دو روزه
یه آرامشی که خودت به دلم سرازیر کنی
بعضی ارامشا مثل قرص ارامبخشن
که آرومت میکنه اما کم کم بهت اعتیاد میده و اختیار رو ازت میگیره
این آرامش کاذب نه ، یجور واقعیش رو آرزو دارم
بازدید : 253
شنبه 30 آبان 1399 زمان : 16:37